مرداد ۱۳۶۰، تهران زیر چکمههای سرکوب بود. پس از رویدادهای ۳۰ خرداد، خمینی با دستگیریهای گسترده، شکنجههای وحشیانه و اعدامهای شبانه، میخواست تا هر صدای آزادیخواهی را در نطفه خفه کند. اما درست در اوج این خفقان، خبری همچون صاعقه در ایران پیچید: مسعود رجوی، رهبر مقاومت، از ایران خارج شد. نه از مسیری امن و پنهانی، نه از مرزهای خاکی یا کوهستانی، بلکه طی یک عملیات جسورانه از پایگاه یکم شکاری در قلب تهران، با پروازی سرنوشتساز به مقصد پاریس.
خلبان این پرواز، سرهنگ بهزاد معزی بود. رهبر مقاومت در این پرواز، بنیصدر، رئیسجمهور وقت خمینی را نیز با خود به پاریس برد.
تنها ده روز پیشازاین پرواز، مسعود رجوی در تهران ائتلاف سیاسی شورای ملی مقاومت را علیه دیکتاتوری انحصاری ولایتفقیه تشکیل داده بود.
در فرانسه، کلود شسون، وزیر خارجه وقت فرانسه، در هنگام فرود هواپیما در فرودگاه حاضر شد.
خبرگزاریهای بزرگ جهان در گزارشهای متعددی به خبر پرواز مسعود رجوی پرداختند؛ زیرا این اقدام، یعنی فرود در فرودگاه رسمی یک کشور مهم اروپایی با چنین هیئتی، نقش بسزایی در معرفی شورای ملی مقاومت در سطح بینالمللی داشت.
این پرواز تنها یک خروج ساده نبود، بلکه شرط لازم برای تداوم نبردی بود که وارد مرحلهای جدید شده بود. مسعود رجوی از دل آتش پرواز کرد تا صدای مبارزهی این مقاومت را به گوش جهانیان برساند.
این پرواز با همکاری همافران دلاور نیروی هوایی ارتش ممکن شد؛ افسرانی که نام بسیاری از آنان در زمره شهیدان مجاهد خلق میدرخشد.
در سفر شصتسالهمان، از پروازی گفتیم که اگرچه در پاریس به زمین نشست، اما مقصد اصلیاش آیندهای بود که باید در ایران ساخته میشد؛
قله ای از رشته کوه فداکاری نسلی که حاضر بود جان خود را فدا کند تا صدای مردمش خاموش نشود.
این سفر ادامه دارد تا روزی که پروازی دیگر، نماد آزادی را به میهن شیر و خورشید بازگرداند.