روز ۲۷ خرداد ۱۳۸۲، ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ سرکوب در کشوری که مدعی است مهد دموکراسی است، لباس قانون به تن کرده بود،
ساعت هنوز به ۷ صبح نرسیده بود که ۱۳۸۰ پلیس فرانسه، با پشتیبانی هلیکوپتر و نیروهای زبده، به چند ساختمان متعلق به شورای ملی مقاومت ایران حمله کردند. در مرکز این یورش، خانهای بود که سالها بهعنوان مقر سیاسی و اقامتگاه مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت، در اورسوراواز در حومه پاریس شناخته میشد.
پلیس فرانسه در این تهاجم گسترده بیش از ۱۶۵ نفر از پناهندگان ایرانی را دستگیر کرد، از جمله مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران.
رسانهها به سرعت پر شدند از تصاویر ماسکزدهها، ضبط کامپیوترها، و بازداشتها.
روایت رسمی: «مبارزه با تروریسم». اما حقیقت، یک لایه زیرتر بود. این عملیات، نتیجه ماهها فشار پشتپرده رژیم ایران بر دولت فرانسه بود. یک معامله کثیف در زمین مماشات.
جهان، مات و مبهوت نگاه میکرد؛ چگونه در قلب اروپا، چنین هجومی علیه اپوزیسیون یک رژیم سرکوبگر ممکن شده؟
به محض این که این خبر رسانهای شد، هزاران ایرانی عاشق آزادی، به سوی مقر رئیسجمهور برگزیده مقاومت سرازیر شدند و بلافاصله دست به اعتصاب غذا زدند و خواستار آزادی مریم رجوی شدند.
اما بعد از آنکه به نحو شگفت آوری اقدامات قانونی وکلای مقاومت برای آزادی دستگیر شدگان به نتیجه نرسید و با بروز نشانه های دلهره آوری از احتمال استرداد مریم رجوی به حکومت آخوندی،موجی از نگرانی و خشم اعضا و هواداران مقاومت را در برگرفت، و اینگونه بود که برای به شکست کشاندن این توطئه وحشتناک تنها طی سه روز، ۱۶تن از ایرانیان در اقداماتی خود انگیخته در شهرهای پاریس، برن، رم، لندن، اتاوا، آتن و نیکوزیا و همینطور در ایران (سه نفر در تهران، دو تن در مشهد و یک نفر در شهر بابل) دست به خودسوزی زده و پیکر خود را به آتش کشیدند، تا این کودتای ننگین را بسوزانند و خاکستر کنند
خبرهای مربوط به خودسوزی پناهندگان ایرانی در صدر خبرهای فرانسه و اروپا قرار گرفت و افکار عمومی را بهشدت منقلب کرد.
مریم رجوی به محض این که از خودسوزیها مطلع میشود با بیقراری و اندوهی وصف ناپذیر و برغم مانعتراشیهای د اس ت (سازمان امنیت داخلی فرانسه) از زندان پیام میدهد و تمنا میکند کسی به خودسوزی مبادرت نکند، وی مینویسد: «این مرا نگران و شوکه میکند که بشنوم بعضیهایتان تا حد خودسوزی جلو رفتهاید. خواهش میکنم اینکار را متوقف کنید. من از شما میخواهم از خودسوزی خودداری کنید، وگرنه بیش از این درد خواهم کشید و ناراحت خواهم شد تظاهرات مسالمتآمیز خود را ادامه دهید تا بهاهدافتان دست پیدا کنید».
اما او سمبل و رهبر یک مقاومت خونین و سرفراز بود، در این نقطه دیگر قانع کردن نفرات کار بسیار دشواری بود، دفاع از کسی که آرمانهای یک خلق ستمدیده را نمایندگی میکند، موضوع دستوری و امری نیست. و اینگونه بود که جانشیفتگان آزادی و عشقهای شعله ور صدیقه مجاوری و ندا حسنی پس از خودسوزی به جاودانه فروغها پیوستند.
در ادامه اعتراضات بسیاری در داخل ایران هم به این دستگیریها اعتراض کردند، در تهران مقابل سفارت فرانسه، در اصفهان، شیراز و اهواز مردم و جوانان تجمع اعتراضی کرده و خواستار آزادی مریم رجوی شدند.
تلویزیون کانال ۲ فرانسه در این خصوص گفت ایرانیان سوگند خوردهاند که تا آزادی مریم رجوی ازپا نخواهند نشست. زنی که بهگفته دادستان بازداشتها، تعادل ژئوپلیتیک دنیای وحشی آخوند سالار را برهم میریزد.
با فشار ایرانیان آزاده و البته خون و رنج قهرمانانی که دست به خودسوزی زدند، دولت فرانسه مجبور شد که خانم مریم رجوی را در روز ۳ ژوئیة ۲۰۰۳ آزاد کند،
شور و شوق وصفناپذیر هزاران ایرانی آزاده در استقبال از خانم مریم رجوی صحنههایی تاریخی خلق کرد، رسانههای فرانسه از «انفجار شادی» و «استقبالی در شأن یک رئیس کشور» که با «شوروشوق غیرقابل تصور» همراه است گزارش دادند و خاطر نشان کردند: اکنون سخن از یک «رهبر کاریسماتیک» است که «نماد مقاومت ایران» است و دادسرا (و برچسب) تروریستی و دولت فرانسه را در پس یک حمله غول آسا، خجالت زده میکند!
روز ۱۲ تیر ۱۳۸۲ پس از آزادی مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران از زندان، رهبر مقاومت مسعود رجوی طی پیامی درباره خودسوزیها گفت: «بدون هیچ مبالغه، از صدها خودسوزی دیگر با پیام مریم، و با خواهش و التماس و استدعا از راه دور و از نزدیک، هم مستقیم و هم غیر مستقیم، ممانعت گردید و از مسئولان سازمان مجاهدین که در این خصوص، بهغایت، همکاری و تفاهم داشتند، سپاسگزارم… در این جریان و در این ایام، من تلاش کردم که با حداکثر خویشتن داری کلمهای و عبارتی نگویم که این اعتراضهای برحق و مقدس بالا و بالاتر بگیرد. میترسیدم که حتی با یک کلمه و یک عبارت، بغض فروخفته در هزاران و هزاران تن ازهموطنانمان و مجاهدان آزادی ستان مشتعل و منفجر گردد و دیگر نتوان کسی را کنترل کرد»
اما سیاست کثیف مماشات با آخوندها باعث شد که دولت وقت فرانسه با پروندهسازیِ دهها هزار صفحهای میخواست بندی محکم بر پای مقاومت ایران بزند، اما در تمامی این دادگاهها مقاومت ایران پیروز و سرفراز بیرون آمد،
سرانجام روز سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ (۱۶ سپتامبر ۲۰۱۴) قاضی تحقیق ضد تروریسم دادسرای پاریس قاضی ترویدیک دستور منع تعقیب در پرونده ۱۷ ژوئن را صادر کرد، چون در هیچ کدام از اتهامات هیچ دلیلی ارائه نشد، پرونده ۱۷ ژوئن پس از ۱۱ سال برای همیشه مختومه اعلام شد.
اما بعدها پشت پرده این کودتای ننگین برملا شد، ژان کلود موریس سردبیر وقت هفته نامة ژورنال دو دیمانش، با انتشار کتاب «اگر تکرار کنید، تکذیب خواهم کرد!» جریان این معامله کثیف را افشا کرد. وی که شخصاً شاهد گفتگوی کمال خرازی وزیر خارجه وقت آخوندها و دومنینک دو ویلپن وزیر خارجه آن زمان فرانسه در مارس ۲۰۰۳ بوده، مینویسد که خرازی به صراحت از دو ویلپن تاریخ حمله تهاجمی به مجاهدین را میخواست و دو ویلپن اواسط ژوئن را موعد حمله عنوان کرد.
۱۷ ژوئن تبدیل به نمادی از ایستادگی در برابر خیانت و زد و بند شد، روزی که مقاومت، زخمی شد اما ایستاد. و یکبار دیگر نشان داد که تاریخ، همیشه در دست ستمگران نمیماند.
در ادامه سفر شصتروزهمون، امروز از کودتایی گفتیم که در خاک فرانسه انجام شد، اما در حافظه ایران ماندگار شد… این سفر ادامه دارد در تداوم روزهایی که حتی در تبعید، صدای مبارزه پرطنین تر شد.