مسعود رجوی: براستی موسی ”شیرآهن کوهمردی“بود سرسخت و استوار و سازشناپذیر که حقاً در یکی از سیاهترین اَدوار تاریخ ایران غیرت و غرور و بیباکی و عزمِجزم یک خلق رزمنده و قهرمان را در خود منعکس میکرد. با اعتماد بهنفس و با آنچنان شخصیت مستحکمی که در بحرانیترین شرایط باز هم صبور و آرام و مطمئن، کنترل خود و امور تحت فرماندهیش را حفظ مینمود. از آنگونه مردان که در ظاهر هیچ نمود و داعیهای ندارند، اما به هنگام سختی و محنت و در ساعت رزمآوری، آنچنان میدرخشند که گوئیا لنگر استوار کشتی در مسیر پرطوفانند.
موسی خیابانی در سال ۱۳۲۶ در تبریز، شهر قیام و شورش چشم به جهان گشود. او از همان کودکی با درد و رنج مردم آشنا شد و روحیه حقطلبی در او شکل گرفت. دبیرستان منصور تبریز، شاهد شکوفایی استعدادهای او بود و دانشگاه تهران، او را با آرمانهای سازمان مجاهدین خلق آشنا کرد.
سال ۱۳۴۵، نقطه عطفی در زندگی موسی بود؛ او با پیوستن به سازمان مجاهدین خلق و قرار گرفتن تحت آموزش مستقیم محمد حنیفنژاد، بنیانگذار این سازمان، به یکی از اعضای برجسته سازمان تبدیل شد.
موسی خیابانی برای کسب آمادگی بیشتر در نبرد با رژیم وابسته شاه خائن، راهی اردوگاههای نظامی الفتح در فلسطین و سوریه شد و در آنجا، فنون نظامی را آموخت. بازگشتش به ایران در سال ۱۳۵۰، سرآغاز فصل جدیدی از مبارزاتش بود.
اما در شهریور همان سال، در پی دستگیریهای گستردهٔ ساواک، موسی نیز به اسارت در آمد. دادگاه فرمایشی رژیم شاه خائن، حکم اعدام را برایش صادر کرد، اما امواج خروشان اعتراضات بینالمللی و فشارهای سازمانهای حقوق بشری، دیکتاتور را مجبور به عقبنشینی کرد. به این ترتیب، حکم اعدام او به حبس ابد تبدیل شد، اما زندان برای موسی، پایان راه نبود، بلکه سکوی پرتابی به سوی مبارزهیی نوین بود.
در کنج سلولهای نمور زندان، بهویژه پس از ضربه خیانتبار اپورتونیستهای چپ نما، موسی در قامت ستونی استوار برای سازمان، و یاری وفادار برای مسعود رجوی، درخشید. او با روحیهای خستگیناپذیر، به تقویت تشکیلات مجاهدین همت گماشت و امید را در دل یاران زنده نگه داشت.
پدر طالقانی، پس از آزادی آخرین دسته از زندانیان سیاسی از زندان شاه، در دیدارش با مجاهدین گفته بود: «بازجوها از اسم مسعود رجوی وحشت داشتند، از اسم موسی خیابانی وحشت داشتند».
در جریان انقلاب ضدسلطنتی، موسی خیابانی در آزادسازی شهر تبریز در قیام بهمن ۵۷ نقشآفرینی کرد و در تسخیر پادگانهای نظامی، و به شکست کشاندن توطئه بقایای ارتش شاه و ساواک نقش برجستهای داشت. در دوران مبارزات مسالمتآمیز سیاسی، سخنرانیهای آتشین او، قلبهای جوانان را تسخیر میکرد و آگاهی را در جامعه گسترش میداد.
با آغاز مبارزه قهرآمیز انقلابی علیه رژیم خمینی، موسی خیابانی فرماندهی عملیات مجاهدین را برعهده داشت با رشادت بینظیر، خواب را از چشمان دیکتاتور ربود. سرانجام، در نوزدهم بهمن ۱۳۶۰، سردار کبیر خلق موسی خیابانی در یک درگیری حماسی در زعفرانیهٔ تهران، به همراه سمبل زن انقلابی مجاهد اشرف رجوی، و همچنین همسرش آذر رضایی و گروهی از یارانش بهشهادت رسید.
فرمانده کبیر موسی خیابانی، سمبل وفاداری به آرمان، ایستادگی تا به آخر، و ایمان و ایقان به پیروزی بود!
موسی خیابانی: آینده مال شماست. به این نکته ایمان داشته باشید. یقین داشته باشید که آینده مال شماست. آینده مال انقلابیون است. نیروهای میرا از صحنه حذف خواهند شد. پیروز باشید»