تابستان سال ۱۳۶۷... هوا تو زندنها سنگین بود، کسی نمیدونست چه خبره ولی همه میدونستن که یک اتفاقی قرار بیفته! تو اوین، گوهردشت، وکیلآباد، عادلآباد و همه زندانهای ایران، ملاقاتها رو قطع کردن. حتی تلویزیون و روزنامهها رو هم جمع کردن.
از بلندگوی زندان یکسری اسمایی رو میخوندن که دیگه هیچوقت برنمیگشتن!
یک نفراتی به زندانها میومدن به اسم "هیئت عفو"، ولی در واقع یه مشت جنایتکار بودن که اومده بودن چراغ امید رو خاموش کنن. یه محاکمه چند دقیقهای... فقط یه سؤال میپرسیدن: "اتهامت چیه؟" هرکی میگفت عضو یا طرفدار مجاهدین خلقم، میذاشتنش سر یه دوراهی وحشتناک: "پشیمونی؟" "به چیزی که بهش باور داری،و پشت پا میزنی؟"
اونها به مبارزه برای آزادی پشت نکردن، و از یه راهروی مرگ رد شدن و دستهدسته رفتن پای چوبههای دار... سربدار شدن! ولی آخه چرا؟ خیلی از این قهرمانان حتی حکمشون هم تموم شده بود. این چه اندیشه و باوریه که ۳۰هزار جوون و نوجوون با چشمای بسته ولی دلی پر از امید، اینجوری رفتن استقبال مرگ؟
جوابش یه چیز بود: باور، عشق و ایمان به آزادی!
آخه اون قتلعام یه واکنش یهویی نبود؛ یه نقشه از قبل طراحی شده بود از طرف اون هیولای ولایت فقیه تا با کشتن مبارزان سرسخت، آخرین تیر رو بزنه به قلب انقلاب نیمهتموم مردم ایران.
رژیم خوب میدونست اگه صدای مجاهد خاموش نشه، یه جرقه امید باقی میمونه و امید به آزادی برای دیکتاتورا از هر دشمنی خطرناکتره. ولی اشتباه کردن! آره، ۳۰ هزار تا عاشق آزادی رو دار زدن، ولی اون جواب قاطع و اون "نه" بزرگ به دیکتاتوری، شد یه مسافر جاودانه تو تاریخ مبارزات مردم ایران!
شهیدای اون تابستون خونین فقط اعضای سازمان مجاهدین نبودن، بلکه نماد مقاومت و پایبندی به آرمانهاشون بودن. اونا چوبههای دار رو بوسیدن تا ایمان و مبارزه برای آزادی زنده بمونه.
برای همینه که دربرابر اون جنایت وحشتناک، این حماسهی بزرگ سربداران سال ۶۷ که میدرخشه و هنوزم شعلههاش راه مبارزه رو روشن میکنه.
این یه داستان قهرمانی، شهادت و پایداریه که به همه ما انگیزه میده این راه سخت و پر افتخار رو ادامه بدیم. این سفر هنوز ادامه داره... اون تصمیمها و ارادهها نه تنها فراموش نشدن، بلکه چراغ روشن راه مبارزان امروزن. خون اون شهیدای جاودانه تو رگهای مبارزان امروز تو خیابونای تهران و بقیه شهرهای ایران جریان داره.
تو این سفر ۶۰ ساله، رسیدیم به ایستگاه به جای اشک، عشق میدرخشید و جلوی اون همه جنایت، این ایمان و اراده مبارزان راه آزادی بود که تاریخ رو نوشت!!
این سفر ادامه داره... به روزایی که دادخواهی دیگه فقط یه کلمه نیست، بلکه پرچم یه نسله! نسلی که نذاشت خاطره اون قتلعام تو گرد و غبار فراموشی گم بشه.