در میانهٔ سفر ۶۰ سالهمان بهخاطره گردی دلاور میرسیم که نامش با صداقت و فداکاری گره خورده است: محمدرضا سعادتی
محمدرضا سعادتی متولد سال ۱۳۲۳ در شیراز. فارغالتحصیل رشته مهندسی برق از دانشکده فنی دانشگاه تهران بود. شهادت دوستانش، اسماعیل معین عراقی و محمد هادی فاضلی که از اعضای گروه سیاهکل بودند و توسط رژیم شاه تیرباران شدند. تأثیر زیادی در روحیه مبارزاتیاش گذاشت و او را در مبارزه با دیکتاتوری شاه راسختر کرد.
وی از دوستان ناصر صادق از اعضای مرکزیت مجاهدین بود اما توسط مهدی رضایی به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. سعادتی در سال ۱۳۵۱در جریان دستگیری مهدی رضایی دستگیر و زندانی شد و پس از گذراندن ۶ سال زندان، در پاییز ۵۷ از زندان آزاد شد
پس از انقلاب ۱۳۵۷، سعادتی بهعنوان نمایندهٔ سازمان در روابط خارجی فعالیت میکرد، اما در تیرماه ۱۳۵۸، به اتهام واهی جاسوسی برای شوروی دستگیر و روانهٔ زندان اوین شد، اتهامی که هیچگاه اثبات نشد و تنها بهانهیی بود برای سرکوب صدای آزادی خواهانه مردم ایران.
پدر طالقانی در مورد دستگیری سعادتی گفته بود «جریان سعادتی اصلاً جاسوسی نیست». پس از دستگیری وی موجی از اعتراض و محکومیت توسط سازمانهای مدافع حقوقبشر و شخصیتهای ایرانی و خارجی صورت گرفت. ۴۲ شاعر و نویسنده برجسته میهنمان از جمله احمد شاملو و سیمین بهبهانی در بیانیهیی سعادتی را «گروگان آزادی در چنبره تهمتها و افتراهای مرموز» خواندند و خواهان آزادی او شدند.
سعادتی در پاییز سال ۱۳۵۹، در دادگاهی نمایشی به ۱۰سال زندان محکوم شد. او در زندان، نماد استقامت و پایداری بود و با وجود فشارها و شکنجهها، هرگز از آرمانهایش عقبنشینی نکرد.
سرانجام در ۴ مرداد ۱۳۶۰، لاجوردی دژخیم، به دستور خمینی جلاد، سعادتی را در شکنجهگاه اوین تیرباران کرد. سعادتی، همچون همرزم قهرمانش مهدی رضایی، نمادی درخشان از نسلی بود که برای آرمانهایش ایستاد، جنگید، و جاودانه شد.