728 x 90

دو فراز درخشان از مسیر باشکوه مبارزات غرورانگیز مردم ایران

دو فراز درخشان از مسیر باشکوه مبارزات غرورانگیز مردم ایران
دو فراز درخشان از مسیر باشکوه مبارزات غرورانگیز مردم ایران

در تقویم مبارزه شورانگیز مردم ایران به ۳۰ فروردین می‌رسیم، ۳۰ فروردین نه یک روز، که دو فراز درخشان از تاریخ است؛ دو قله از مسیر باشکوه مبارزات غرورانگیز مردم ایران است که شرح آن را خون به جای جوهر نوشت و فریاد به جای کلمه طنین‌انداز شد.

در سحرگاه ۳۰ فروردین ۱۳۵۱، چهار ستاره‌ی درخشان مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران ناصر صادق، علی میهن‌دوست، محمد بازرگانی و علی باکری (بهروز) در میدان تیر چیتگر، با گلوله‌های دژخیمان شاه به شهادت رسیدند  و به پیمان خونین خود با خدا و خلق مهر تأیید زدند. اما پیش از آن، در دادگاهی نمایشی، این قهرمانان با دفاعیاتی کوبنده، رژیم را به محاکمه کشاندند.

ناصر صادق در بیدادگاه شاه خروشید که: «ما به ‌اتهام کوشش برای سرنگونی رژیم محاکمه می‌شویم، با‌کمال افتخار این اتهام را قبول می‌کنیم. دفاع ما به ‌خاطر رفع این اتهام یا تخفیف این محکومیت از پیش‌تعیین‌ شده ما نیست. دفاع می‌کنیم تا روشن شود مجرم واقعی کیست؟»

علی‌میهن‌دوست هم فریاد زد:

«ایدئولوژی ما همان است که حسین‌بن‌علی پرچم‌دار آن بود و هم ‌اکنون شهدای پیشتاز مبارزه انقلابی در ایران پرچم خونین او را بلند می‌کنند...».

 این دفاعیات، نه تنها دادگاه را به صحنه‌ی رسوایی رژیم بدل کرد، بلکه شعله‌ای شد برای بیداری نسل‌ها.

سه سال بعد، در ۳۰ فروردین ۱۳۵۴، این‌ بار تپه‌های اوین شاهد جنایتی دیگر بود.

۹ زندانی سیاسی توسط ساواک به کارگردانی دژخیم پرویز ثابتی در تپه‌ها اوین به رگبار بسته شدند. فدایی قهرمان بیژن جزنی و یاران هم‌زنجیرش؛ حسن‌ضیاءظریفی، عزیزسرمدی، سعید مشعوف‌ کلانتری، عباس ‌سورکی، محمد چوپان‌زاده و احمد جلیل‌افشار و مجاهدان خلق کاظم ذوالانوار و مصطفی جوان خوشدل با دستان بسته و چشمان پوشیده، به بهانه‌ی فرار، ناجوانمردانه به قتل رسیدند.

ساواک تلاش کرد این جنایت را پنهان کند، اما حقیقت، چون خون، راه خود را یافت.

مصطفی، قهرمان شکنجه بود، او در زیر شکنجه لب نگشود و حتی یک سطر ننوشت، یک ‌بار بازجو به ‌او گفته بود «بالاخره تو را اعدام می‌کنیم» و مصطفی در کمال خونسردی جواب داده بود «تازه به‌ آرزویم می‌رسم».

این دو بهار خونین، دو فراز از سفر ۶۰ ساله‌ی مجاهدین خلق‌اند؛ دو نقطه‌ی جوشان که نشان دادند، حتی در تاریک‌ترین شب‌ها، شعله‌ی امید خاموش نمی‌شود.

در این بخش از سفر ۶۰ ساله از میدان خونین چیتگر و از تپش خون در تپه‌های اوین گفتیم، از نسلی که با ایمان و خون راه مبارزه را گشود و سیلی از جوانان آن روز به مبارزه پیوستند و سیلابی شدند که رژیم شاه جنایتکار را نابود کردند.

این سفر ادامه دارد به روزهایی که شعله‌های مقاومت، تاریکی را می‌شکافند...

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8ac5c89d-0ac3-4fb6-aaa4-aa6a36923090"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات