سؤال: مجاهدین کارزار عظیمی را در صحنه بینالمللی پیش بردند دوست و دشمن بر بیسابقه بودن ابعاد و دستآوردهای بسیاری از اقدامات بینالمللی مجاهدین صحه میگذارند. لطفاً کمی در مورد موضوعات این کارزار بهخصوص در ۱۵ساله اخیر توضیح بدهید.
دولت نوروزی: تا جایی که من میتوانم بهعنوان یکی از دستاندرکاران کازار گسترده سازمان و مقاومت در صحنه سیاسی ـ بینالمللی و دیپلماتیک؛ شهادت بدهم و از آنچه که خودم در جریان یا دستاندرکارش بودم، گزارشی بدهم، باید بگویم که اوضاع احوال و شرایط [بهویژه بعد از بمباران قرارگاهها و مراکز مجاهدین در عراق، بهدنبال توطئه و زد و بندهای رژیم در صحنههای بینالمللی برای حذف و نابودی آلترناتیو و اصلیترین هماورد این رژیم]، چه در داخل و چه در صحنه بینالمللی بسیار پیچیده بود. رژیم عملاً در سطح بینالمللی با کشورهای غربی و بهطور خاص در آن زمان با نیروهای ائتلاف وارد مذاکرات و زد و بندهایی شده بود. بعد از این زد و بند ما مواجه شدیم با کودتای نافرجام ۱۷ژوئن که در جریان بسیاری از افشاگریها وجزییات آن هستید. این صحنهیی بود که در آن به یکباره آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت، با توطئهیی نافرجام برای متلاشی کردن مقاومت ایران و ضربه زدن به سر آن (یعنی مشخصاً خود خواهر مریم) مواجه شد.
بنابراین صحنه بسیار سختی بود که مقاومت ازهر بابت در این پهنه، با همان شعار استراتژیک برادرمسعود (کس نخارد پشت من) با هر چه که در توان داشت، وارد صحنه شد. حتماً به یاد میآورید همه حامیان و هواداران مقاومت در هر جا که بودند، چه در داخل و چه خارج گردهم آمدند و از مقاومت حمایت کردند؛ چرا که ما عزم جزم کرده بودیم که بایستیم و از میدان به درنرویم. شاید صدها آکسیون اعتراضی، اعتصاب غذا، کنفرانس مطبوعاتی، جلسه، موضعگیری، انجام گرفت، نامهنگاری گسترده و امضاگیری از بیانیههای متعدد در پارلمانها و شهرداریها، در کشورهای مختلف اروپا صورت گرفت تا بتوانیم با این توطئه بسیارکثیف، ناعادلانه و نامشروع مقابله کنیم.
همگان در جریان هستند که چطور توانستیم این توطئه کثیف را شکست بدهیم. نه تنها اجازه ندادیم این مقاومت متلاشی بشود برعکس در بالاترین سطوح دولتها و حتی در سطح سازمان ملل و در شورای امنیت، آوازه و نام این مقاومت و راه و رسمش و مشروع بودن خواستهایش و پایداری و مقاومتش به همگان تحمیل و تثبیت شد.
سؤال: اگر ممکن است یکی دو مورد مشخص از اقداماتی که انجام شده را برایمان بگویید.
دولت نوروزی: من فکرمیکنم که پروسهیی که در آن دوران طی شد بهطور واقع بسیار کار سنگین و شبانهروزی از طرف تمام سیستمهای مجاهدین بود و شاید هم یکی از علل این پیروزیها و دستاوردهایی که مقاومت توانست بهدست بیاورد [بهرغم اینکه هیچ دولتی پشت ما نبود و متأسفانه دولتهای غربی تا بن استخوان همجبهه ومتحد کثیفترین نوع ارتجاع حاکم بر مردم ایران شده بودند]، همین باشد.
همانطوریکه شما اشاره کردید در یکی از این زمینهها، بهطور مشخص شکست و ضربه استراتژیکی که به دشمن در زمینه تسلیحات اتمی، سلاحهای موشکی و کشتارجمعیاش زدیم، مدیون تلاشهای شبکه حامیان مقاومت در داخل کشور بود. ما از این طریق توانستیم اطلاعات ذیقیمتی در مورد فعالیتهای مخفی رژیم به دست بیاوریم. شاید بیش از ۱۰۰رشته کنفرانس مطبوعاتی در سراسر کشورهای اروپایی و در آمریکا برگزار کردیم. در این کنفرانسها نمایندگان شورای ملی مقاومت و مجاهدین به تفصیل برنامههای مخفی رژیم برای دستیابی به تسلیحات اتمی، پروژهٔ غنیسازی اورانیوم، پروژهٔ تولید آب سنگین، پروژهٔ بلند کردن طول و برد موشک و تسلیحات کشتار جمعی، موشکهای بالستیک و بهاصطلاح تلاشهایش برای دستیابی به راکتورهای اتمی را افشا کردند و این مقاومت بهرغم سیاست مماشات که با دادن انواع و اقسام بستههای تشویقی و امتیازهای کشورهای غربی و اروپایی به رژیم همراه بود، توانست گام به گام این پروژه اتمی را افشا کند و جامعه بینالمللی، آژانس انرژی اتمی و همچنین شورای امنیت را مجبور کرد که به تصویب قطعنامههای متعدد در رابطه با برنامههای مخفی اتمی رژیم تن دهد.
بهویژه یادآوری میکنم افشاگریهایی که در مورد مرکز غنیسازی اورانیوم رژیم صورت گرفت. مرکز اصلی غنیسازی اورانیوم رژیم آن موقع در نطنز بود که بعدها گسترش داد به سایتهای مخفی دیگر از لویزان شیان ۱ و لویزان شیان ۲ تا سایت فردو و سایتهای دیگر و همچنین مرکز تولید آب سنگین و راکتور اتمیش در اراک که از جزئیات این برنامهها افشاگری بهعمل آمد و منجر به صدور و تصویب قطعنامههای متعدد شد در سطح شورای امنیت علیه رژیم شد.
اولین قطعنامه در سال ۲۰۰۶ بود. باید بگویم که در مجموع هفت قطعنامه توسط سازمان ملل و شورای امنیت علیه رژیم در رابطه با برنامههای اتمیش تصویب شد. ۶قطعنامه اول آن بهطور صریح خواهان توقف و قطع هر گونه غنیسازی اورانیوم و توقف هر گونه تولید آب سنگین و امضای پروتکل الحاقی بود که به بازرسان آژانس اتمی اجازه میداد، در هر شرایط و در هر مقطع که به هر سایت مظنون شدند، توان بازرسی و چک آن را داشته باشند. و آزمایشهای متعددی را برای راستیآزمایی به پیش ببرند.
خوب این شش قطعنامه اول، انواع محدویتها را علیه رژیم اعمال کرد و دستش را در پیشبرد این پروژهٔ ضدملی بست. تا آخرین توافق اتمی که در سال ۲۰۱۵ در دوران دولت اوباما بود که رژیم مجبور شد بهدلیل همین مجموعه تحریمها و فشارهای بینالمللی عقبنشینیهایی بکند و پای این توافق بیاید. البته تلاش اصلیاش برای این بود که بتواند با این تحریمها مقابله کند و با پذیرش توافق اتمی ۲۰۱۵آمد که همان برجام است، این تحریمها از رویش برداشته بشود.
خوب الآن نتایج همه اینها بر ملت ایران کاملاًً روشن است که چیزی جز دود و دم تبلیغاتی و فریب رژیم نبود. هدف رژیم این بود که با این زدوبندها عملاً خودش را در ببرد و برای رژیم ضدبشریاش طول عمر بخرد. افشاگریهای مقاومت در زمینه اتمی، یک ضربه استراتژیک به تمامیت پیکره رژیم و موجودیت و ادامهٔ بقای آن بود. جامزهری بود که تاثیرات آن را در عقبنشینیها، فروپاشی و در شدت بخشیدن به تضادهای این رژیم چه در راس حاکمیت و چه در لایههای پایینتر و چه در سطوح سپاه پاسداران و بقیه عوامل و سران این رژیم و باندهای مختلف مافیاییاش میتوانیم ببنیم.
این یکی از دستآوردهای بسیار بزرگ مقاومت بود و پروژهٔ آن کماکان ادامه دارد.
اینجا اشاره بکنم به یکی از پروژههای ارتجاعی و استعماری یعنی لیستگذاری سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران توسط کشورهای اروپایی و غربی و آمریکا که رژیم بهطور مستمر با سوءاستفاده از آن، انواع شیطانسازیها را علیه مقاومت در زمینههای مختلف پیش میبرد. در آن شرایط ما باید از یک طرف جنگ با رژیم و از طرف دیگر یک کارزار حقوقی را علیه این توطئه با تمامی امکانات و توش و توانمان در صحنه سیاسی و مطبوعاتی به پیش میبردیم و در واقع اگر نبود رهبری ذیصلاح و بسیار توانمند خواهر مریم رجوی، پیشبرد چنین کارزار سنگینی برای جنبش مجاهدین امکانپذیر نبود.
در این کارزار، از هواداران مقاومت گرفته تا حامیان ما در صحنه سیاسی از پارلمانترها، شهردارها، شخصیتها، وکلا، حقوقدانها، به یاری این مقاومت آمدند.
حامیان ما میدانستند که این یک جنبش ملی، مردمی، مستقل، مشروع و مظلوم است. بهرغم فشارهایی که از طرف مماشاتگران، از طرف وزارت خارجههایشان، ازطرف رهبران احزاب، از طرف دولتهایشان روی آنها بود به یاری ما آمدند و در مقابل این فشارها ایستادند. یک دستاورد بزرگ این بود که ۳۵پارلمانتر انگلیسی در سال ۲۰۰۶ وارد یک شکایت حقوقی علیه وزیر کشور خودشان برای خروج نام مجاهدین از لیست تروریستی شدند، بهدنبال آنها اکثریت پارلمان انگلستان و بیش از ۲۰۰عضو مجلس لردها و مجلس اعیان، برای خروج مجاهدین از لیست تروریستی انگلستان به حمایت از آنها برخاستند. این کارزار حقوقی و سیاسی در نهایت در می ۲۰۰۸ [بعد از سه حکم قویاً پیروزمندانه] منجر به خروج سازمان مجاهدین از لیست سازمانهای ممنوعه انگلستان شد.
روندی که طی شد این بود که هر دو مجلس انگلستان در ژوئن ۲۰۰۸ به اتفاق آرا، خروج مجاهدین از لیست را تصویب کرده و از دولت وقت و ملکه انگلستان خواهان خروج مجاهدین از لیست شدند. از آنجا که انگلستان اصلیترین کشوری بود که خواهان لیستگذاری مجاهدین در لیست اتحادیه اروپا شده بود؛ لذا بسیاری از وکلا و پارلمانترها چه در انگلستان و چه در سطح پارلمان اروپا و سایر کشورهای اروپایی و چهرههای بسیار برجسته دیگر در این زمینه وارد صحنه شدند.
به برخی از آنها اشاره میکنم. لرد رابین کوربت [که آن موقع رئیس کمیته بینالمللی برای ایران آزاد بود] و لرد آرچه در مجلس عیان، پیشقراولانی بودند که در صحنه سیاسی این نبرد را بهدست گرفتند. لرد راسل جانسون، لرد وادینگتون، وزیر کشور دولت حزب محافظهکار در زمان نخستوزیری تاچر و همچنین لرد اسلین، از برجستهترین قضات انگلستان و در عین حال قاضی دادگاه عدالت اروپا، به یاری آنها وارد صحنه شدند. آقای ویدال کوادراس، آقای استیونسون و بسیاری از چهرههای دیگر به یاری مقاومت برخاستند و در یک تلاش و کار مستمر چه در دفاتر مقاومت و هواداران در کشورهای مختلف و چه توسط حامیان بینالملی وپارلمانترها، این کارزارهای بینالمللی به پیش رفت و به خروج نام مجاهدین از لیست اتحادیه اروپا در ژانویه ۲۰۰۹ انجامید.
در ادامه این کارزار بینالمللی باز مواجه بودیم با دستاوردهای بسیار ارزشمندی به فرماندهی خواهر مریم رجوی به پیش رفت و طی آن بسیاری از مقامات، شخصیتها و سیاستمداران برجستهٔ آمریکایی به یاری مقاومت برخاستند. من به یاد میآورم تقریباً ۱۸حکم پیروزمند در دادگاههای متعدد در اروپا و آمریکا برای خروج نام مجاهدین از لیست تروریستی به دست آوردیم. یکی از برگهای زرین در میان دستاوردهای مقاومت، حمایت بیش از ۲۱تن از سیاستمداران برجسته آمریکا بود. آنها بهعنوان دوستان دادگاه، شکایتنامهیی را تقدیم رئیس دادگاه کرده و خواهان خروج نام مجاهدین از لیست تروریستی وزارتخارجه آمریکا شده بودند.
این کارزار نیز در سپتامبر ۲۰۱۲ به خروج نام مجاهدین از لیست تروریستی وزارتخارجه آمریکا بالغ شد.
بنابراین باید بگویم رژیم آخوندی به سیاست مماشات اینگونه امتیاز میداد و سیاست مماشات نیز برای گرفتن امتیازات بیشتر، اینگونه به او بای میداد. در نقطه مقابل، مقاومت ایران باید با کار شبانهروزی و فداکاری با چنین توطئههای رذیلانه مقابله میکرد، آنها را پس میزد و شکست میداد و به پیروزیهایی که گفتم دست پیدا میکرد.
سؤال: سؤال آخر را از یک جنبه دیگری که به شناخت مجاهدین کمک میکند بپرسم، دستاوردهایی که شما گفتید، البته دستاوردهای بزرگی است؛ چه دستاورد خروج از لیست برای اولین بار در تاریخ آمریکا و چه ضربات استراتژیکی که مجاهدین در زمینه هستهیی و تروریسم به رژیم زدند. من اگر سؤالم را راحت بپرسم میگویم خوب، این کارها را یک عده آدم زیرک، هوشیار و کاربلد خوب آموزش دیده و مسلط پیش بردهاند؛ البته دستاوردهای بزرگی هستند و ارزش هم دارند ولی چرا آنها را میکنیم مایه مباهات ایدئولوژیک؟ چرا ما این را بهعنوان یک دستاورد اخص مجاهدین نام میبریم؟ چه ارتباطی بین این دستاوردها و ایدئولوژی و آیین و مرام مجاهدین وجود دارد؟
دولت نوروزی: تا آنجا که به تجربه خودم برمیگردد و نیز شواهد مسیری که در آن قرار گرفتهایم باید بگویم نهالی که بهعنوان شجره طیبه از روز اول در درون این مقاومت کاشته شد، علیه هر گونه تعادلقوای بیرون قد علم کرد. اینکه فکر کنیم با ذکاوت، هوشیاری، یا کاربلد بودن، میشود معادلات بینالمللی را تغییر داد و چنین کارزارهایی را پیش برد و چنین دستاوردهایی را به دست آورد، کافی نیست و درست نیست. البته اینها موثر است و قطعا در سرعت و پیشبرد کار حتماً که بهطور جدی کمک میکند اما آنچه که مبنا است، بهطور واقعی آرمان و ایدئولوژی مجاهدین است که در مقابل هر تعادل قوایی قد علم میکند؛ چرا که به صداقت، فدا و قیمت دادن باور دارد و دستیابی به آزادی و برابری را حق مسلم مردم ایران میداند.
ایمان تکتک مجاهدین به راه و آرمانشان و به حقانیت و مشروعیت ارزشهای والای انسانی که در درون مجاهدین ترویج میشود منبع اصلی انگیزه برای هر مجاهد و برای هر هوادار مجاهدی است که وارد این مسیر شده است.
ما از روز اول با این نیت وارد شده بودیم که از همه چیز خودمان بگذریم؛ از هر آنچه که شما فکرکنید از مادیات گرفته تا هر چیزی که هر فرد ممکن است در زندگی خودش آن را دوست داشته باشد ولی باید از همه این علایق بهخاطر علاقه بالاتر، عشق بسیار بالاتر که عشق به رهایی و آزادی مردم ایران است میگذشت. مردم ایران شایسته آن هستند که از آزادی برخوردار باشند. این به آدم توان و قدرت میدهد که در مقابل خیلی از سختیها با اتکا به جمع بایستد. جمع همان انبوه مبارزان و مجاهدانی هستند که تصمیم گرفته و انتخاب کرده بودند، آگاهانه و مختارانه برای تحقق این هدف عالی و ارزشمند ازهر چه که دارند بگذرند و بیایند و این سازمان و این مقاومت را تشکیل بدهند و برای احقاق حقوق و آزادی مردم ایران در چنین مقاومت سازمان یافتهیی، تلاشها و فداکاریهایشان را به ثمر برسانند.
شما شک نکنید که در طول تاریخ، انسانهای متعهد و فداکار کم نبوده و نیستند ولی چرا بسیاری از تلاشها و فداکاریها به ثمر ننشست و یا نتوانست منجر به ضربات جدی بر پیکره ارتجاع و دشمنان آزادی شود؟ مثلاً یکی از جدیترین ضعفها و مشکلات پایهیی ـ که منجر به شکست دولت ملی دکتر مصدق شد ـ نبود یک سازمان انقلابی و یک جنبش سازمانیافته بود که بتواند پشتیبان چنین نهضتی باشد. از همین جا بود که ضرورت تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، در آن دوران تاریک، پرابهام و تردید به اذهان بنیانگذران کبیرسازمان و بهویژه محمد حنیفنژاد خطور کرد و میبینیم که چگونه بعد در برادر مسعود رجوی احیا و به مدارهای بسیار بالا بلندتری بارور شد.
هزاران بار درود به رهبری برادر مسعود و بعد هم خواهر مریم که مجاهدین را که ایدئولوژیک، چه تشکیلاتی و چه در صحنه سیاسی و بینالمللی سرفراز و آبرومند از تمامی ابتلائات و توطئهها بیرون کشیدند. اگر چه هنوز دشمن ضدبشری سرنگون نشده اما به نظر من بهلحاظ ایدئولوژیک، ضربات استراتژیک و بسیاری را نه تنها در داخل ایران، بلکه در سطح منطقه و جهان از مقاومت ایران دریافت کرده است. این تلاءلو و حقانیت مقاومت در تمامی کارزارهای سیاسی و بینالمللی بر همگان روشن است.
اگر نبود این ایدئولوژی، اگر نبود این ایمان و باور، اگر نبود این صداقت و فداکاری، اگر نبود این کارجمعی، این تشکیلات و این مقاومت سازمانیافته، قطعاً چنین دستاوردهایی امکانپذیر و عملی نبود.
باورکنید آن چیزی که به ما و هواداران مقاومت انگیزه میداد که خیلی وقتها تا ساعت ۴ الی ۵صبح برای برگزاری اکسیونها، جلسات، اعتصاب غذا، تحصنهای مختلف، کمپینهای جمعآوری امضاهای حمایت از پایداری اشرفیها در اشرف تلاش کنیم، همین انگیزه بود. من نمونههای زیادی سراغ دارم از نمایندگان پارلمان در کشورهای مختلف که یکی از انگیزههای آنها برای حمایتهایشان از مقاومت ایران بهخصوص در دوران خروج از لیست، پایداری اشرفیان قهرمان در اشرف بود.
آنها هیچوقت فراموش نمیکردند لحظاتی را که بچهها با دستهای خالی و زنجیر کرده، در مقابل مزدوران ضدبشر و تروریستهای اجیر شده آخوندی با حملات مرگبار آنها مقابله و از اشرف و کیان مجاهدین دفاع میکردند. این برای همه آنها بسیار انگیزاننده بود.
شاید شما به یاد داشته باشید بعضی وقتها لرد کربت ـ وقتی از خواهران و برادران مجاهد و قهرمان در اشرف اسم میبرد که چگونه سالیان در زیر این همه فشارهای مختلف از تحریم تا انواع محدویتها ایستاده بودند و از آرمانشان و مشی مقاومت کوتاه نمیآمدند، به آنها میگفت: «شجاعترین شجاعها».
کما اینکه در قتلعام ۳۰هزار گل سرخ مقاومت که آنها از نام مجاهد و حمایت از آرمان و آوازه آن کوتاه نیامدند هر انسان آزادهای را تکان میداد.
این ایستادگی و مقاومت بر سر آرمان مجاهدین باعث میشد که آنها در موقعیتی قرار گیرند که بالاخره در مقابل تعادلقوای بینالملل بهرغم هر فشاری بایستند و میتوانستند با اتکا به همه این فداکاریها و جانفشانیها هر چه بیشتر به درستی مسیری که انتخاب کردند ایمان بیاورند.
آری، در مقابل تعادلقوای عمیقاً نابرابر این ارادهها بود که در حقیقت با همدیگر و در همدیگر ضرب میشد و مقاومت را به نقطهای میرساند که میتوانست این تعادلقوای نابرابر را بشکند و از حق و حقوق مردم ایران و مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایران دفاع کند و بتواند خیلی از معادلات را بچرخاند و این تعادلقوا را عوض کند.
برگرفته از سیمای آزادی