اجلاس جهانی ایران آزاد۱۴۰۴ ـ ایتالیا - نازلی افشار و آدرین محسنی
نازلی افشار:
خانم رجوی، بسیار خوشحالم که امروز برای نخستین بار شما را از نزدیک میبینم و به شما خوشآمد میگویم.
خانم رجوی، خانمها و آقایان، شخصیتهای حاضر؛ نام من نازلی است، یک ایرانی که در ایتالیا بزرگ شدهام. سخنانی که امروز بیان میکنم، سخنانی است که در ایران نمیتوان به زبان آورد. امروز میلیونها ایرانی، پیش از همه جوانان، بهدنبال آزادی هستند؛ آزادی، حقوقشان، آب، نان و زندگیای که رژیم حاکم همه را از آنان گرفته است تا کرامت و امید مردم را نابود کند.
تصویری که امروز اینجا مشاهده میکنید تنها بخش کوچکی از جوانان ایرانی را نشان میدهد که در جریان قیامها توسط رژیم کشته شدهاند؛ بسیاری از آنان حتی در سنین بسیار پایین بودند. این تصویر یکی از جوانانی را نشان میدهد که در قتلعام ۱۹۸۸ به دست رژیم جان خود را از دست داد.
این جوانان شجاعتی باور نکردنی از خود نشان دادند؛ با وجود دستگیری و خطر اعدام، ایستادند و برای آینده ما مبارزه کردند. به همین دلیل است که امروز مردم ایران و بلوچها با هم فریاد میزنند: نه شاه، نه آخوند – زنده باد آزادی.
این رژیم بهخوبی میداند که جوانان میتوانند به کار آن پایان دهند و همچنین از مقاومت سازمانیافته مجاهدین هراس دارد. ما باید نقش خود را در این مبارزه برای آزادی ایفا کنیم. اخیراً دو تن از هواداران مجاهدین، مهدی حسنی و بهروز احسانی، اعدام شدند. در ایران امروز، بزرگترین جرم دفاع از آزادی و مبارزه برای رهایی است.
جوانان ایرانی حاضر نیستند در برابر ظلم سکوت کنند. این وظیفه تاریخی و اخلاقی ماست که این مبارزه را ادامه دهیم. ما تنها تماشاگر نیستیم؛ ما بخشی از این مبارزه هستیم، عضوی از همین مسیر آزادیخواهانهایم. و نه تنها ما، بلکه صداهای بسیاری از مبارزان آزادیخواه در کنار جوانان هستند. ما تنها نیستیم؛ این مبارزه را با شجاعت ادامه خواهیم داد و ایران روزی نوین و آزاد را خواهد دید؛ روزی که خانم مریم رجوی نمایندگی آن را برعهده دارد.
آدرین محسنی:
خانم رجوی عزیز، مهمانان گرامی؛ افتخار بزرگی است که امروز در اینجا با شما سخن میگویم، نه تنها بهعنوان یک ایرانی که در سوئیس به دنیا آمدهام، بلکه بهعنوان کسی که عمیقاً به یک ایران آزاد ایمان دارد.
پیش از هر چیز، میخواهم به مهمانان گرامی که امروز به ما پیوستهاند خوشآمد بگویم. حضور شما در کنار مردم ایران معنای بسیاری دارد. از شما سپاسگزارم که از برنامه ۱۰ مادهای خانم رجوی حمایت میکنید.
در گام بعد، میخواهم از صمیم قلب ادای احترام کنم به دو مجاهد، بهروز احسانی و مهدی حسنی، که بهطرز وحشیانهای توسط دژخیمان رژیم اعدام شدند. آنان بهدلیل عضویت در سازمان مجاهدین و مبارزه برای آزادی جان خود را فدا کردند. رژیم تلاش کرد آنان را به سکوت بکشاند و مردم را بترساند، اما این دو قهرمان تن به استبداد ندادند و تصمیم گرفتند جانشان را فدای آزادی کنند.
میخواهم درباره کسانی سخن بگویم که بیش از همه الهامبخش مردم ایران هستند: کانونهای شورشی، زنان و مردان جوانی که برای آزادی در ایران میجنگند. اینان تنها فعالانی ساده نیستند؛ در کشوری که حتی کوچکترین اعتراض میتواند به شکنجه یا مرگ بیانجامد، اراده و شجاعت این جوانان پیام امیدی به ملت ایران میدهد.
آنها شبها بهطور مخفیانه بیرون میروند تا بنر نصب کنند، شعارنویسی کنند و به مردم نشان دهند که ترسی از دیکتاتوری ندارند و آزادی میخواهند. در کشوری که خامنهای بر آن حکومت میکند، سوزاندن تصویر او یا نوشتن شعارهای خانم رجوی اقدامی شجاعانه و قدرتمند است که مرزهای ترس را میشکند.
اهمیت کانونهای شورشی در شجاعت و پیام آنهاست؛ پیامی که میگوید تغییر نهتنها ضروری، بلکه ممکن است. ما نه مماشات را میپذیریم و نه جنگ را، بلکه به سرنگونی این رژیم به دست مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آنان باور داریم.
کانونهای شورشی نشان میدهند که یک گزینه واقعی برای دستیابی به آزادی وجود دارد و این وظیفه ماست که صدای آنها را به جهان برسانیم و از حقشان برای سرنگونی دیکتاتوری حمایت کنیم.
فیلسوف انگلیسی، جان لاک، در سال ۱۶۸۹ نوشت: «هرگاه قانونگذاران تلاش کنند حقوق مردم را نابود یا محدود کنند، در واقع وارد وضعیت جنگی با آنها میشوند و مردم حق دارند آزادی خود را باز پس گیرند».
و در پایان، میخواهم خطاب به برادر مسعود بگویم: ما به کانونهای شورشی افتخار میکنیم و به این مبارزه ادامه خواهیم داد. حاضر، حاضر، حاضر!